شهادت امام جعفر صادق علیهالسلام
گـفـتـیـم با خجـالـت دل بعد بـوتـراب معصوم دیگـری نـشود بستـه در طناب دیدیم دست هرچه امام است بسته شد شیعه چرا نمیرد از این شرم بی حساب گفـتیم زهـر کین به امـامی نمی دهـند دیـدیـم هر زمـان جـگـر دیگری کـبـاب گفتیم شب، دگر مه نو سر برهنه نیست دیـدیـم مــاه، پـای بـرهــنـه زنـد رکـاب گفتیم بر سه ساله دگر زجر وغصّه نیست دیدیم پیـر مرد شد از زجر و غصّه آب گـفـتـیـم خـانـه را دگر آتـش نمی زنند دیـدیم خانه سوخت دوباره در آن مذاب آن سیل آتشین که ازآن کوچه شد شروع تا کعـبه تا نرفـته بگـیـریـدش از شـتاب تنها رســول اعـظـم اسـلام، با غضب نگذاشت تا دوباره سر از خون شود خضاب گـفـتـیـم شـیـعـه حـقّ ولـی را ادا کن قـرن ها که دعـوتـتـان مـانـده بی جـواب گفـتـیم دوره دورۀ غربت زدایی است ماندیم و ماند غـربت هـر تربت خراب سرداب و سامرا و بـقـیع تلّ خاک شد انگـار رفـته امّـت قـالـو بـلی به خـواب دیدیم و هیچ دم نزدیم این چه شیعگی ست دشمن هر آنچه خواست روا داشت در نقاب وهّابیت کمر به صف شیعه بسته است تا در صفـوف شیعه کند طرح انشعاب ما شـیـعـیـان صــادق آل مـحــمّــدیــم سر خط گرفته ایم از آن مالک الـرقاب تا کی نشـسته ایم و بگویـیم: ای دریغ قــرآن نـاطـق است پـس پــردۀ حـجـاب رهـبـر، سـران امّـت دین را پـیام داد شـد در مــیــان عـالــم اسـلام، انـقـلاب سستی به خویش راه نباید دهیم، هیچ بـایـد کـنـیـم قــافــلــه را بـاز انــتـخـاب از نهضت عدالت و از معنویّت است ای شیعیان، دعای فـرج هست مستجاب |